نکاح منقطع (موقت) و ارکان ارث در آن
از آغاز پیدایش انسان، به دلیل برخورداری از غریزه جنسی و آگاهی او جهت تکثیر و تولید نسل، ازدواج (نکاح) به امری متعارف و معمول مبدل شد. در طی تاریخ بشریت ازدواج زن و مرد همواره در چهارچوب قانون، آداب و رسوم، قرارداد و… بوده است و جامعه هیچگاه در مقابل این موضوع بی قید و شرط نبوده است. با گذشت زمان و در پی ایجاد دولتها در نقاط مختلف زمین، قوانین متعددی در قالب ازدواج،حفظ و استحکام آن تصویب گردید.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران از نهاد ازدواج تحت عنوان نکاح سخن گفته است. طبق این قوانین نکاح عقدی است که زوجیت زن و مرد را سبب میگردد و آثار مالی و غیر مالی را در پی دارد. از آثار مالی میتوان به پرداخت نفقه و مهریه زوجه اشاره کرد. همچنین حسن معاشرت، تربیت فرزندان، تمکین خاص و عام زوجه در برابر زوج و حق فسخ از جمله آثار و حقوق غیر مالی میباشد که بر عقد نکاح وارد است.
شرایط و ارکان صحت عقد نکاح موقت
شرایط صحت عقد نکاح
برای صحت عقد نکاح همانند سایر عقود، شرایط صحت قراردادها از جمله قصد و رضای طرفین، اهلیت طرفین، موضوع و جهت عقد ازدواج در نظر گرفته شده است.
مطابق با دسته بندیهایی که در قانون مدنی و فقه اسلامی شیعه آمده است، عقد نکاح را به دو دستهی نکاح دائم و موقت (منقطع) تقسیم کرده که موضوع مورد برسی این نوشته نکاح منقطع یا موقت است.
نکاح منقطع از انواع نکاح محسوب میگردد که با فلسفهی تضمین و تامین سعادت و سلامت جامعه و جلوگیری از انحراف افراد به سوی مسائل غیر اخلاقی و خلاف شرع اسلام، تشریع شده است. همانطور که از نام این عقد پیداست، صرفا برای مدت مشخص و همچنین محدود تعیین گردیده است. مدت عقد یا نکاح منقطع باید توسط زوجین تعیین شده و مهریه زن در آن ذکر گردد و بر آن توافق حاصل شود تا عقد به شکل صحیح منعقد گردد. در صورت عدم ذکر مهریه، نکاح منقطع باطل میباشد و اگر مدت عقد در آن ذکر نشود عقد از نوع منقطع محسوب نمیگردد.
لازم به ذکر است که در این نوع از عقد یا نکاح مورد قبول مذهب شیعه واقع شده است در حالی که اهل تسنن آن را به رسمیت نمیشناسند. نظام جمهوری اسلامی و قانون مدنی ایران به منظور پیروی از فقه شیعه این عقد را به عنوان یکی از عقود به رسمیت شناخته و احکامی را مرتبط با آن در قانون مشخص کرده است.
در رابطه با نکاح منقطع باید به این مسئله توجه داشت که تمام احکام موجود در عقد دائم لزوما شامل عقد موقت (منقطع) نمیشود. به عنوان مثال در نکاح منقطع نفقه به زوجه تعلق نخواهد گرفت مگر اینکه نفقه در آن شرط شده باشد. مسائلی هستند که همواره در رابطه با نکاح منقطع مورد بحث واقع میشوند که در این مورد میتوان از مسئلهی توارث زوجین نام برد.
در بحث ارث بردن زوجه از زوج همواره نظریههای مختلفی وجود دارد که با برسی آثار و کتب فقهی میتوان دو نظریهی عدم توارث و همچنین توارث زوجین را دریافت کرد و احکام متفاوتی در صورت شرط یا عدم شرط توارث به آن تعلق گرفته است.
مسئلهی توارث در نکاح منقطع طبق 4 دیدگاه مورد بحث و برسی قرار گرفته است.
مطابق دیدگاه اول نکاح موقت همانند نکاح دائم است از این رو شرط عدم توارث باطل بوده و وارث مطلقا وجود دارد . این دیدگاه منسوب به ابن براج بوده و در عین حال به ان انتقاداتی نیز وارد شده و آن را خالی از اشکال نمیدانند و معتقد هستند که ابن براج قائل به توارث مطلق در عقد نکاح نمیباشد.
دیدگاه دوم بر ثبوت ارث تاکید دارد مگر در فرض عدم شرط توارث. مطابق با این نظریه عقد منقطع اقتضای توارث دارد اما اگر شرط بر عدم توارث شود باید طبق شرط عمل شده و ارث وجود نخواهد داشت.
براساس دیدگاه سوم توارث امکان پذیر نیست مگر در صورت شرط توارث یعنی چنانچه در ضمن عقد شرط ارث ذکر شود، توارث وجود خواهد داشت چراکه عمل به شرط واجب میباشد.
و دیدگاه آخر وجود ارث را در نکاح منقطع مطلقا جایز نمیداند و اصل را بر عدم وجود ارث میداند.
به این ترتیب میتوان دریافت که دربحث توارث در نکاح منقطع اختلاف نظرهای متفاوتی وجود دارد که این اختلافات ناشی از روایتهای مختلفی از نکاح در فقه اسلامی است. بنابراین از عدم پذیرش ارث در نکاح منقطع تا پذیرش کامل آن در رویکردهای مختلف از فقه وجود دارد.
مطابق مادهی 940 قانون مدنی زوجین که زوجیت آنها به شکل دائمی است از یکدیگر ارث میبرند. این مادهی قانونی نکاح موقت را شامل نمیشود. از آنجایی که هر شخصی میتواند در رابطه با یک سوم از اموال خود وصیت کند، در نتیجه زوجین در نکاح منقطع میتوانند از اموال خود برای یکدیگر وصیت کنند.
بدون دیدگاه