منافع بخش خصوصی و عمومی در حقوق مالکیت معنوی
از زمانی که حقوق مالکیت معنوی در سیستمهای حقوقی ایجاد گردید، هدف آن در بعد ملی و بینالمللی اعطای امتیازات انحصاری به صاحبان این حقوق، به وسیله در نظر گرفتن حقوق انحصاری برای آنها بوده است. رژیم حقوقی حاکم بر این بخش از حقوق حاوی اصولی است که دولتها را مکلف به اعطاء حقوق مذکور پیش بینی مکانیزمهای موثر برای اجرا و تضمین آنها مینماید.
تعادل حقوقی بین انحصار خصوصی و دسترسی عمومی
البته همیشه این نکته در اسناد مختلف یادآوری گردیده است که این حمایت نمیتواند کاملا مطلق باشد و محدودیتهایی به واسطه منافع عمومی جامعه به آن وارد میگردد. در موارد زیادی حقوق ملی، منافع عمومی را بر منافع خصوصی دارندگان حقوق مالکیت معنوی ترجیح میدهند. میزان، حد و حدود این محدودیتها همواره موضوع اختلاف و کشمکشهای زیادی میان دولتها بوده است. کنوانسیونهای بین المللی سعی کردهاند، نوعی تعادل بین منافع عمومی و خصوصی ایجاد کنند. اما در تمام موارد موفق نگردیدهاند. یکی از علل مهم عدم حل این مسئله از این واقعیت ناشی میشود که طرز تلقی کشورها در مورد مفاهیم کلیدی همانند منافع خصوصی، منافع عمومی و ترجیح یکی بر دیگری در صورت بروز تعارض، در حوزه حقوق مالکیت معنوی یکسان نبوده و بعضا بسیار متفاوت است. این اختلاف نظر در واقع ریشه در اختلاف کشورها در سطوح گوناگونی همانند امور فرهنگی، سیاسی و به ویژه اقتصادی و میزان توسعه یافتگی آنها دارد و قطعا به راحتی حل نخواهد شد. در بسیاری از موارد حتی مواضع یک دولت در محدوده حقوق خصوصی و عمومی حقوق مالکیت معنوی در قلمرو صلاحیت خودش هم ثابت نبوده و متغیر است. این امر به نوبه خود موجب اختلافات زیادی میگردد.
اسناد مهم بین المللی در مالکیت معنوی
معمولا اسناد مهم بینالمللی مربوط به مالکیت معنوی، حاوی مقرراتی در مورد اجازه کشورهای عضو برای محدود کردن حقوق دارندگان مالکیت معنوی تحت شرایط معینی هستند. از نظر برخی از حقوق دانان ایجاد نوعی موازنه میان حقوق این دو گروه یکی از مهمترین وظایف این اسناد بوده است. مخصوصا در زمینه مواردی همانند حقوق کپی رایت با توجه به ضرورتهایی همانند لزوم امر آموزش، انتشار اخبار و دسترسی افراد به اطلاعات از سویی و احتمال تضییع حقوق دارندگان آنها از سوی دیگر، تعارض میان این دو گروه آشکارتر است. یا در حق اختراع چه منافع جامعه از سویی و منافع صاحبان حق از سوی دیگر بعضا به شدت در تعارض با یکدیگر قرار میگیرند. به عنوان نمونه این تعارض به طور مکرر در حق اختراع داروها مطرح گردیده است. برای تامین این تعادل در مواردی الزاماتی توام با جبران خسارت به دارندگان آنها وارد میگردد که از آن تحت عنوان جواز اجباری نام برده میشود.
حقوق مالکیت معنوی و اسناد بین المللی
تاکنون اسناد زیادی برای حمایت از مالکیت معنوی تهیه و تصویب گردیده است. اکثر این اسناد دارای محتوایی تدوینی هستند. به طوری که واضعین اسناد مذکور از طریق تهیه و تصویب آنها به دنبال ضابطه مند کردن موضوعات گوناگون این بخش از حقوق بودهاند. البته این کار را نمیتوان وضع قوانین بین المللی مالکیت معنوی بر شمرد. جزء در اسنادی که در سالهای اخیر تهیه گردیده است، اسناد مقدمتر، عمدتا به دنبال، ایجاد تعهدات کلی و عام، برای اعضا، مبنی بر قانون سازی ملی براساس دو اصل حداقل استاندارد رفتار ملی بودهاند. کنوانسیونهای مربوط به مالکیت معنوی خود دو نوع میباشند. یک دسته آنهایی که موضوعات مختلف را در بر میگیرند و اصطلاح عام نامیده میشوند. همانند کنوانسیون استکهلم 1967 موضوعات مربوط به انواع مالکیت معنوی را در بر میگیرد. دسته دیگر کنوانسیونهایی که صرفا به تبیین مسائل حقوقی موضوعات خاصی میپردازند، که اصطلاحا به آنها کمیسیون خاص گفته میشود. همانند کنوانسیونهای برن و پاریس. در تمام اسناد مذکور اعم از عام و خاص، تعریف دقیقی از مالکیت معنوی ارائه نشده است. در اسناد مذکور از روش مصداقی استفاده شده و با بیان مصادیق، موضوعات حقوقی مربوط نیز بیان گردیده است. البته در برخی از کنوانسیونهایی که در سالهای اخیر در برخی از حوزههای تخصصی تر موضوعات مالکیتهای معنوی، تهیه گردیده است، سعی شده مفهوم دقیقتری از موضوع مورد بحث ارائه گردد.
هدف این اسناد
صرف نظر از ارائه یا عدم ارائه یک تعریف از مفهوم مالکیت معنوی، هدف اصلی در این اسناد حمایت از خلاقیتهای فردی و تامین و تضمین حقوق خالقان آفرینشهای فکری است. البته این بدان معنا نیست که مخاطبان حقوق و تکالیف این اسناد فقط افراد بوده و این حقوق و تکالیف فقط واجد جنبه حقوق داخلی هستند. بلکه مخاطبان این قواعد و مقررات هم افراد و هم دولتها به طور همزمان میباشند و این امر منجر به شکل گیری مقرراتی گردیده است، که از یک طرف به دلیل حمایت دولتها از افراد مخترع و آفریننده در قلمرو صلاحیتهای سرزمینی، دارای خصیصه حقوق داخلی و از طرف دیگر با توجه به تعهدات دولتها برای ایجاد معیارهای خاص حمایتی و انجام اقدامات حمایتی با ماهیت فرا سرزمینی، دارای جنبه بین المللی است این ویژگیها، در کل حقوق مالکیت معنوی را از خصیصهای منحصر به فرد برخوردار کرده است.
سوالات متداول درمورد منافع بخش خصوصی و عمومی در حقوق مالکیت معنوی
حقوق مالکیت معنوی چه هدفی را دنبال میکند؟
هدف حقوق مالکیت معنوی، اعطای امتیازات انحصاری به صاحبان این حقوق و تضمین استفاده صلحآمیز و قانونی از خلاقیتها و آفرینشهای فکری است.
چگونه تعادل بین منافع خصوصی و عمومی در مالکیت معنوی برقرار میشود؟
تعادل بین منافع خصوصی صاحبان حقوق و منافع عمومی جامعه از طریق محدودیتهای قانونی و کنوانسیونهای بینالمللی ایجاد میشود، بهطوری که حقوق خصوصی کامل نبوده و منافع عمومی در برخی موارد ترجیح داده میشود.
علت اختلاف کشورها در حوزه حقوق مالکیت معنوی چیست؟
اختلافات ناشی از تفاوتهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و میزان توسعه یافتگی کشورها است که منجر به تفاوت در تلقی منافع خصوصی و عمومی و نحوه اولویتدهی به آنها میشود.
اسناد بینالمللی مالکیت معنوی چه نقش دارند؟
این اسناد، کشورها را ملزم به ایجاد قوانین و مکانیزمهای موثر برای حمایت از مالکیت معنوی میکنند و در برخی موارد اجازه محدود کردن حقوق صاحبان اثر تحت شرایط مشخص را میدهند تا تعادل بین منافع خصوصی و عمومی برقرار شود.
مثالی از تعارض منافع خصوصی و عمومی در مالکیت معنوی چیست؟
یکی از نمونههای بارز، حق اختراع داروهاست؛ از یک طرف منافع جامعه و دسترسی به دارو و از سوی دیگر منافع صاحبان اختراع وجود دارد که گاهی نیاز به صدور جواز اجباری برای تعادل این دو گروه دارد.
کنوانسیونهای عام و خاص در مالکیت معنوی چه تفاوتی دارند؟
کنوانسیونهای عام، موضوعات گسترده مالکیت معنوی را پوشش میدهند (مثلاً کنوانسیون استکهلم)، در حالی که کنوانسیونهای خاص، مسائل حقوقی موضوعات ویژهای مانند کپیرایت یا حق اختراع را مدنظر قرار میدهند (مثلاً کنوانسیونهای برن و پاریس).
مخاطبان حقوقی اسناد بینالمللی مالکیت معنوی چه کسانی هستند؟
مخاطبان این اسناد هم افراد خالق و مخترع و هم دولتها هستند. افراد از حقوق حمایت شده بهرهمند میشوند و دولتها متعهد به ایجاد مقررات و اقدامات حمایتی هستند.




میشه یه مثال بزنید که نشون بده چطور منافع عمومی با منافع مالک معنوی در تضاد قرار میگیرن؟
بله، یکی از بارزترین مثالها در این خصوص، حق اختراع داروهای حیاتی است. در این مورد، منافع خصوصی شرکت دارویی که به دنبال کسب سود از انحصار خود است، با منافع عمومی جامعه که به دنبال دسترسی ارزان و گسترده به آن دارو برای نجات جان انسانهاست، در تضاد قرار میگیرد.
مگه هر کشوری قانون خودش رو نداره؟
اسناد بینالمللی مالکیت معنوی، دولتها را ملزم به رعایت حداقل استانداردهایی در قوانین داخلی خود میکنند. این استانداردها به منظور حمایت از خالقان آثار فکری و اطمینان از به رسمیت شناخته شدن حقوق آنها در سایر کشورها تدوین شدهاند، تا تجارت و تبادل فرهنگی و علمی بینالمللی تسهیل گردد.
چرا تو این کنوانسیونها تعریف دقیقی از مالکیت معنوی ارائه نشده؟
اکثر اسناد قدیمیتر بینالمللی به جای ارائه یک تعریف دقیق از مالکیت معنوی، از روش مصداقی استفاده کردهاند. یعنی با برشمردن مصادیقی مانند حق اختراع و کپیرایت، موضوعات حقوقی مربوطه را بیان کردهاند. این رویکرد به دلیل ماهیت متغیر و در حال تکامل مالکیت فکری، انعطافپذیری بیشتری را برای کشورهای عضو فراهم میآورد.
اگه یه نفر یه ایده خلاقانه داشته باشه، مالکیت فکری اون خود به خود برای اونه یا باید ثبتش کنه؟
بسیاری از حقوق مالکیت فکری مانند کپیرایت در لحظه خلق اثر ایجاد میشود و نیازی به ثبت رسمی ندارد. اما حقوقی مانند حق اختراع یا علائم تجاری برای اینکه از حمایت حقوقی کافی برخوردار باشند و قابلیت اجرا در دادگاهها را پیدا کنند، معمولا باید در مراجع مربوطه ثبت گردند.
وقتی تو متن میگید منافع یک دولت در حوزه مالکیت فکری ثابته، یعنی چی؟
اشاره به متغیر بودن مواضع یک دولت به این معناست که در شرایط مختلف، اولویتهای آن دولت تغییر میکند. به عنوان مثال، یک دولت ممکن است در شرایط عادی به دنبال حمایت قوی از حقوق مالکیت فکری باشد، اما در یک بحران ملی مانند شیوع یک بیماری، برای تأمین منافع عمومی، حقوق صاحبان اختراعات دارویی را محدود کند.
کپی رایت فقط شامل کتاب و فیلم میشه یا چیزای دیگه هم هست؟
کپیرایت طیف گستردهای از آثار را شامل میشود، از جمله آثار ادبی و هنری، موسیقی، فیلم، نرمافزار، مقالات علمی، نقشههای فنی و حتی معماری. این حق به خالق اثر اجازه میدهد تا از تکثیر و توزیع غیرقانونی اثرش جلوگیری کند.
اگه یه نفر یه اختراع رو ثبت کنه و از اون استفاده نکنه، ممکنه دولت حقشو ازش بگیره؟
بله، در برخی کشورها برای جلوگیری از سوءاستفاده از انحصار، مقرراتی تحت عنوان جواز اجباری (compulsory licensing) وجود دارد. اگر صاحب اختراع از آن استفاده نکند یا به نیازهای جامعه پاسخ ندهد، دولت میتواند به شخص یا شرکت دیگری اجازه دهد که با پرداخت غرامت به صاحب حق، از آن اختراع استفاده کند.
کنوانسیونهای مالکیت فکری، چطور حقوق افراد و دولتها رو در نظر میگیرن؟
این کنوانسیونها همزمان هم افراد و هم دولتها را مخاطب قرار میدهند. از یک طرف، دولتها را موظف به حمایت از حقوق افراد در قلمرو خود میکنند و از طرف دیگر، برای ایجاد یک نظام حمایتی فرامرزی، دولتها را متعهد به رعایت قوانین بینالمللی و همکاری با یکدیگر مینمایند.
میشه یه مثال از کنوانسیون عام مالکیت فکری بزنید؟
کنوانسیون استکهلم ۱۹۶۷ یکی از مثالهای کنوانسیون عام است. این کنوانسیون به موضوعات مختلف مالکیت فکری، از جمله حق اختراع، حق تکثیر و علائم تجاری، پرداخته و ساختار و وظایف سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) را نیز تعیین کرده است.
آیا حقوق مالکیت فکری در کشورهای در حال توسعه با کشورهای توسعه یافته فرق داره؟
بله، تفاوت در سطح توسعهیافتگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشورها موجب اختلاف نظر در نحوه اعمال حقوق مالکیت فکری میشود. کشورهای در حال توسعه معمولا تاکید بیشتری بر منافع عمومی و دسترسی به فناوری و اطلاعات دارند، در حالی که کشورهای توسعهیافته بر حمایت مطلق از حقوق خصوصی دارندگان این حقوق متمرکز هستند.