دولتها در حقوق بین الملل
دولتها و اشخاص اصلی حقوق بینالملل هستند. اصول حقوق بینالملل از روابط بین دولتها از رهگذر رویهای که حقوق بین الملل عرفی را تشکیل میدهد و یا از مجرای موافقت نامههای بینالمللی معاهدات نشأت میگیرد. دولتها میتوانند به عنوان طرفهای دعاوی ترافعی در دیوان بینالمللی دادگستری حضور یابند. دولتها میتوانند جانب تبعه خود که مدعی است توسط دولت دیگر به او زیان وارد شده، اقامه دعوا کنند، و به محض اینکه دولتی چنین ادعایی را تعقیب نماید آن اختلاف در سطح بینالمللی مطرح شده و به صورت دعوای میان دو دولت در میآید. فرد نمیتواند از حق دولت خود برای پیگیری دعوای وی تمهید شده صرف نظر کند. دولت به هنگام مذاکره درباره یک معاهده در مقام نماینده اتباع خود اقدام نمیکند.
ویژگیهای دولت به عنوان تابع حقوق بین الملل
مفهوم دولت چیست؟
براساس موازین حقوق بین الملل، دولت نهادی است که دارای سرزمین معین و جمعیتی دائمی است که تحت نظارت حکومت ذیربط بوده و با دیگر نهادها روابط رسمی برقرار ساخته یا میتواند برقرار نماید. این تعریف، شاخصهای دولت بودن را که در کنوانسیون 1933 درباره حقوق و وظایف دولتها منعکس شده، بیان میکند. کنوانسیون مذکور مبین موازینی کلی است که براساس حقوق بین الملل عرفی، لازمهی تشکیل دولت است. این کنوانسیون در هفتمین کنفرانس بین المللی کشورهای آمریکایی (مرکب از 15 کشور آمریکای لاتین و ایالات متحده آمریکا) تصویب شده و مقرر میدارد که:
دولت به عنوان شخص حقوق بین الملل باید دارای ویژگیهای ذیل باشد:
- جمعیت دائمی.
- سرزمین معین.
- حکومت.
- صلاحیت ایجاد روابط بین المللی با سایر دولتها.
طبق نظریه شماره یک کمیسیون داوری کنفرانس اروپا در مورد یوگسلاوی، دولت معمولا به مثابه جامعهای است که دارای سرزمین و جمعیتی است که تحت نظارت یک مرجع سیاسی سازمان یافته است و با حاکمیت توصیف میشود.
جمعیت دائمی
دولتها مجموعهای از افراد بشر هستند و بنابراین وجود جمعیت دائمی شرط لازم جهت تشکیل دولت است. با وجود این، برای تعیین حداقل جمعیت حد نصابی در نظر گرفته نشده است. مثلا کشور نائورو با جمعیتی در حدود 12000 نفر، لیختن اشتاین با جمعیتی بالغ بر 30000 نفر و توالو با جمعیت تقریبا 10000 نفری هر کدام به تنهایی یک دولت به شمار میآیند.
سرزمین معین
دولتها و واحدهایی سرزمینی هستند و حاکمیت سرزمینی متضمن حق انحصاری برای انجام فعالیت در مقام یک دولت است. نتیجتا این حق، تکلیفی بر عهده دولت مینهد، به این ترتیب که دولت متعهد است تا از امتیازات سایر دولتها در داخل سرزمین خود، به ویژه نسبت به تمامیت ارضی و مصونیت آنها در زمان جنگ و صلح حمایت نماید. علاوه بر این، دولت متعهد است از حقوقی که بر مبنای آن هر دولت میتواند به نفع اتباع خود در سرزمین بیگانه اقدام قضائی به عمل آورد، پشتیبانی نماید. دولت بدون داشتن حاکمیت ارضی متناسب با وضعیت خویش نمیتواند وظیفه خود را انجام دهد. حاکمیت ارضی، در جنبه منفی خود محصور نمیشود. به همین علت برای استفاده از حاکمیت ارضی، دولتها به قلمروهای جداگانه تقسیم میگردند تا در آن قلمرو فعالیتهای انسانی صورت پذیرد و به این وسیله اطمینان حاصل کنند که در تمام مراحل میتوانند از حداقل حمایت بهره مند شوند. حمایتی که حقوق بینالملل حافظ و نگهبان آن است.
حکومت
دولت بودن باید از رهگذر استقرار حکومتی موثر به اثبات برسد، حکومتی که دارای اقتداری مستقل از دولتهای دیگر است و از صلاحیت تقنینی و اداری برخوردار است. کمیته بین المللی حقوقدانان در گزارش خود در سال 1920 درباره وضعیت فنلاند، بر عدم استقلال آن تاکید ورزید. کمیته مزبور تعیین تاریخ واقعی زمانی که دولت فنلاند از نظر حقوقی به صورت دولت واجد حاکمیت در آمده را دشوار یافت و به این نتیجه رسید که:
به طور حتم یک دولت نمیتواند دارای حکمت به شمار آید، مگر اینکه یک سازمان سیاسی با ثبات به وجود آید و مقامات عمومی از اقتدار کافی برخوردار باشند تا بدون کمک نیروهای نظامی خارجی، خود را در قلمرو آن سرزمین متجلی سازند. به نظر میرسد از ماه مه 1918 که جنگ داخلی خاتمه یافت و نیروهای نظامی خارجی شروع به ترک کشور کردند، این امکان به وجود آمد که نظم حاکم شود و حیات سیاسی و اجتماعی معمول به تدریج به وضعیت خود باز گردد. چنانچه کشوری در مقطعی زمانی مثل جنگ داخلی فاقد حکومتی کارآمد باشد، این امر موجب نمیشود که وصف دولت بودن یک حکومت مستقر و تثبیت شده از آن سلب گردد. در واقع فقدان حکومتی کارآمد و موثر به منزله زوال وصف دولت بودن نیست.
سوالات متداول درمورد دولتها در حقوق بین الملل
دولت در حقوق بینالملل به چه معناست؟
دولت نهادی است که دارای سرزمین معین، جمعیت دائمی، حکومت مستقر و صلاحیت ایجاد روابط بینالمللی با سایر دولتها است. این تعریف مبتنی بر حقوق بینالملل عرفی و کنوانسیون 1933 حقوق و وظایف دولتها است.
چه ویژگیهایی برای تشکیل دولت لازم است؟
ویژگیهای لازم برای تشکیل دولت عبارتند از: جمعیت دائمی، سرزمین معین، حکومت مستقل و توانایی ایجاد روابط بینالمللی با دیگر دولتها.
حداقل جمعیت برای تشکیل دولت چقدر است؟
حقوق بینالملل حداقل جمعیت مشخصی برای تشکیل دولت تعیین نکرده است. کشورهایی با جمعیت کم مانند نائورو (حدود ۱۲ هزار نفر) و تووالو (حدود ۱۰ هزار نفر) نیز به عنوان دولت شناخته میشوند.
سرزمین معین چه اهمیتی در دولت دارد؟
سرزمین معین تضمینکننده حاکمیت ارضی و حقوق دولت برای فعالیت مستقل است. دولت موظف است از تمامیت ارضی و مصونیت خود و اتباعش حمایت کند و بدون سرزمین نمیتواند وظایف بینالمللی خود را بهدرستی انجام دهد.
حکومت چه نقشی در دولت بودن دارد؟
حکومت موثر و مستقر شرط لازم برای دولت بودن است. این حکومت باید اقتدار کافی برای اعمال حاکمیت، قانونگذاری و مدیریت امور داخلی بدون وابستگی به دولتهای دیگر داشته باشد.
آیا جنگ داخلی یا فقدان حکومت موثر باعث از بین رفتن وصف دولت میشود؟
خیر، فقدان موقت حکومت موثر به دلیل جنگ داخلی یا بحران سیاسی، وصف دولت بودن را از بین نمیبرد، اما ممکن است اجرای عملی وظایف بینالمللی را مختل کند.
دولتها چگونه میتوانند در دیوان بینالمللی دادگستری اقدام کنند؟
دولتها میتوانند به عنوان طرفهای دعوا در دیوان بینالمللی دادگستری حضور یابند و برای دفاع از حقوق اتباع خود یا پیگیری دعاوی بینالمللی اقدام کنند. فرد نمیتواند از حق دولت برای پیگیری دعوی خود صرف نظر کند.




ما یه مشکل حقوقی با یه شرکت خارجی داشتیم. خواستم ببینم میتونیم از طریق دادگاههای بین المللی شکایت کنیم؟
بر اساس اصول حقوق بینالملل، اشخاص حقیقی و حقوقی (از جمله شرکتها) به طور مستقیم صلاحیت طرح دعوا در محاکم بینالمللی مانند دیوان بینالمللی دادگستری را ندارند. پیگیری چنین دعاوی در سطح بینالمللی از طریق دولت متبوع شما امکانپذیر است و در این حالت، اختلاف به دعوایی بین دو دولت تبدیل میشود.
اگه دولت نخواد، ما نمیتونیم حقمون رو بگیریم؟
بر اساس متن، “فرد نمیتواند از حق دولت خود برای پیگیری دعوای وی تمهید شده صرف نظر کند.” این بدان معناست که حق پیگیری دعوا در سطح بینالمللی، حق دولت است، نه فرد. دولت در مقام حمایت از حقوق اتباع خود اقدام میکند و تصمیمگیری در خصوص نحوه و ضرورت پیگیری دعوا در صلاحیت دولت است.
اگه یه کشوری جمعیت خیلی کمی داشته باشه، مثلا چند صد نفر، باز هم میتونه به عنوان دولت شناخته بشه؟
بله، بر اساس حقوق بینالملل، برای داشتن جمعیت دائمی، حد نصاب جمعیتی مشخصی تعیین نشده است. همانطور که در متن اشاره شد، کشورهایی با جمعیت کم مانند نائورو یا توالو نیز به عنوان دولت مستقل شناخته میشوند، بنابراین تعداد جمعیت به تنهایی مانعی برای احراز وصف دولت بودن نیست.
اگه یه کشوری یه قسمتی از خاکش رو از دست بده یا مرزهاش مشخص نباشه، باز هم به عنوان دولت شناخته میشه؟
بر اساس اصول حقوق بینالملل، وجود “سرزمین معین” یکی از شروط اساسی برای دولت بودن است. با این حال، ثابت بودن مرزها در تمام ابعاد شرط نیست. مهم این است که دولت قلمرو مشخصی داشته باشد که در آن حاکمیت خود را اعمال کند، هرچند ممکن است بخشهایی از مرزهای آن محل اختلاف با کشورهای همسایه باشد.
اگه یه حکومتی خیلی ضعیف باشه یا مثلا تو یه دوره شورش و جنگ داخلی، قدرتش رو از دست بده، اون کشور دیگه دولت نیست؟
همانطور که در متن اشاره شده است، “چنانچه کشوری در مقطعی زمانی مثل جنگ داخلی فاقد حکومتی کارآمد باشد، این امر موجب نمیشود که وصف دولت بودن یک حکومت مستقر و تثبیت شده از آن سلب گردد.” فقدان موقت یک حکومت کارآمد و مؤثر به منزله زوال وصف دولت بودن آن نیست.
منظور از صلاحیت ایجاد روابط بین المللی چیه؟
منظور از “صلاحیت ایجاد روابط بینالمللی”، توانایی یک واحد سیاسی برای برقراری و حفظ روابط رسمی با سایر دولتها است. این شرط به معنای لزوم برقراری رابطه با تمامی کشورها نیست، بلکه به استقلال سیاسی و توانایی آن واحد برای عمل کردن به عنوان یک بازیگر در عرصه بینالملل اشاره دارد.
اگه من تو یه کشور خارجی به مشکل بخورم و اون کشور بهم آسیب بزنه، دولت خودم چجوری می تونه از من حمایت کنه؟
بر اساس حقوق بینالملل، دولتها میتوانند از تبعه خود که مدعی است توسط دولت دیگر به او زیان وارد شده، اقامه دعوا کنند. این اقدام که به آن «حمایت دیپلماتیک» گفته میشود، در سطح بینالمللی و از طریق مجاری رسمی دیپلماتیک صورت میگیرد.
اگه یه گروهی بخوان یه کشور جدید تاسیس کنن، باید حتما یه ارتش قوی داشته باشن تا بتونن حکومتشون رو اثبات کنن؟
همانطور که در متن گزارش کمیته بینالمللی حقوقدانان در مورد فنلاند اشاره شده، وجود یک سازمان سیاسی باثبات و مقامات عمومی که از اقتدار کافی برخوردار باشند و بتوانند بدون کمک نیروهای نظامی خارجی خود را در قلمرو سرزمین خود تثبیت کنند، شرط لازم است. بنابراین، صرف داشتن ارتش قوی ملاک نیست، بلکه وجود حکومتی مؤثر و مستقل از نیروهای خارجی اهمیت دارد.
اگه یه دولت معاهدهای رو امضا کنه، یعنی همه مردم اون کشور با اون معاهده موافقن؟
خیر، بر اساس متن، “دولت به هنگام مذاکره درباره یک معاهده در مقام نماینده اتباع خود اقدام نمیکند.” این عبارت به این معناست که دولت در فرآیند مذاکره و امضای معاهدات بینالمللی، به نمایندگی از حاکمیت و اراده سیاسی خود عمل میکند، نه به عنوان وکیل قانونی تک تک افراد جامعه. تعهدات ناشی از معاهده بر عهده دولت است.
یه کشور چطور میتونه ثابت کنه که یه حکومتی داره که کارآمد و مؤثره؟
کارآمدی و تأثیرگذاری یک حکومت از طریق توانایی آن در برقراری نظم و ثبات، اعمال قوانین، ارائه خدمات عمومی، کنترل مرزها و مدیریت روابط خارجی اثبات میشود. در گزارش کمیته حقوقدانان درباره فنلاند، به بازگشت نظم و حیات سیاسی و اجتماعی عادی به عنوان شاخصی برای اثبات کارآمدی حکومت اشاره شده است.